پروانه نگری

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کوهنوردی» ثبت شده است

مرثیه ای برای یک رویا (همراه با پیاز داغ)

برای من شرقی و تهران نشین، غرب و شمال غرب همیشه با وعده و وعید همراه بوده، همیشه گفته بیا و بنشین کنار من. به همین خاطر وقتی تصمیم بر این شد که بریم نئور، گفتم به به چه گل ها و پروانه هایی که نبینم و دستامو به هم مالیدم.
اما آخر مرداد زمان خوبی برای این برنامه نبود، مسیری که تو عکسا پر از آلالۀ پرگل و شقایقه کاملاً خشکو خالی بود، پروانه هم بود اما کم بود، مهمترین مشکل اما مه بود که شرایطو برای کوهپیمایی ایده آل و برای پروانه نگری پیده آل یعنی خیلی بد میکرد، در واقع تا موقع ناهار که خورشید به زور خودشو از لا و لوی مه کشید بیرون، پروانه ای هم نتونستم ببینم. خوشگله های زیر در هنگام ناهار مشاهده شدن:
Agrodiaetus masulensis
Agrodiaetus masulensis
دو تا پروانۀ آبی نر (سمت چپیا) داشتن با پروانه ماده (سمت راستی به رنگ قهوه ای) سر شرطو شروط ازدواج مذاکره میکردن، گیاهی که روش نشستن هم کنگره.
کنگر
کنگر
بعد از ناهار مسیر گل آلود (در اثر مه) رو به سمت سوباتان ادامه دادیم:
نرسیده به سوباتان، کوچۀ سوم
شب رو در حیاط پشتی یک مغازۀ روستایی در دو کیلومتری سوباتان، چادر زدیم. از قرار، سوباتانیا خیلی دندون گردن چون برای کرایۀ هر چیزی از ماشین گرفته تا اسب و خونه قیمتای نجومی طلب می کنن، به این ترتیب با خوابیدن در حیاط پشتی خونه و استفاده از دستشویی و آب برای یک شب تا حدود ساعت 11 ظهر، 50 تومن پرداخت کردیم، این در حالی بود که صابخونه طبق معمول میگفت اصلا قابل نداره و حرفش رو هم نزنین. 
ظهر به نیت کباب به سوباتان رسیدیم، خلاصه بگم که ایدۀ خوبی نبود.
در ادامه تو گل و شل قل خوردیم تا رسیدیم به جنگل، از اینجا برنامه تا حدود زیادی بهتر شد. گل تموم شد و یواش یواش وارد یک پاکوب خلوت و بدور از اجتماع خشمگین شدیم. شب اینجا چادر زدیم:
محل شب مانی دوم
و صبح فردا در شیبی ملایم رفتیم تا رسیدیم به رودخونه و از اونجا وارد لیسار شدیم.
شیب انتهایی مسیر
در این شیب و یک سوم پایانی برنامه بود که مه بالأخره تموم شد و تونستم ایشون رو ملاقات کنم:
Vanessa atalanta (red admiral)
قصۀ ما به سر رسید. اگر قرار باشه دوباره این مسیرو برم حتما اردیبهشت تا خرداد میرم و مطمئناً در روستا نه توقف می کنم و نه خرید یا نه میبخشم و نه فراموش می کنم.

برای عکسای بیشتر می تونید به اینستاگرام مراجعه کنید: instagram.com/pskhandan
۱۴ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
توت

چی شد که اینطور شد

گفت گرمه، سرده، تشنمه و گشنمه. آفتاب خیلی تنده، این سایه هم چه سرده، چقدر تند میری، گلبرگم آفتاب سوخته شد، بشینیم، نه بریم و ... غر میزدو میومد، گل سرخه رو میگم بابا. گفتم بهونه گرفتی که میخوای بیای کوه، بیای بالا، گفتی بس که تو خونه نشستی دلت سیاه شده، خواهش می کنم آروم بگیر و از هوا لذت ببر. گفت چه هوایی؟ خیلی گرمه، جاممو چرا با خودت نیاوردی برم توش؟ همینجوری که غر میزد به ناگاه، ناگهان، suddenly یک پروانه دید، پروانه ه اومد جلو، مژه هاشو لرزوند، دو تا بال زد و رفت، دل این بیچاره رو هم با خودش برد. گفت بریم، رفت. گفتم کی؟ کجا؟ به خودت مسلط باش. گفت از برم دامن کشان رفتش آن نامهربان. کف دستمو تق زدم به پیشونیم (که روغن داغشو زیاد کنم) و فهمیدم که کار از کار گذشته.

از اون روز هر وقت که میریم کوه در بدر دنبال پروانه ه میگرده، دیگه به گلبرگاش خیلی نمیرسه و هی میگه تهش چی شد؟ هاچ مادرشو پیدا کرد؟ هذیون میگه.

پروانه نگری تفریح دیگه ایه که می تونه کوه نوردی رو براتون جذاب کنه. گل ها و پروانه ها از همدیگه جدا نیستن، اگر به دنبال پروانه نگری حرفه ای هستین لازمه که اسم گل ها رو بدونین (به اصطلاح مرا به نام کوچکم صدا بزن)، هر گونه پروانه روی تعدادی گل مشخص میشینه و فقط از اون ها تغذیه می کنه، بنابراین اگر دنبال پروانه خاصی باشین می تونین برین سراغ مناطقی که گل دلخواه اون پروانه رو دارن. 


Pfeiffer green hairstreak

Pfeiffer green hairstreak

clouded yellow

Clouded yellow

Queen of spain fritillary

 Queen of spain fritillary

small tortoiseshell

Small tortoiseshell

۱۷ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
توت

آه ای طفل شیرین من که در بلندی هایی

خوب، از کجا شروع کنم کدومو سوا کنم؟ نه ساله که کوه میرم (مثلا به اندازه موهای سرم)، چون پیر و فسرده شدم گفتم خدایا، خداوندگارا، یا رب العالمین به من فرزندی زیبا عطا کن. آسمان شب درخشید، صاعقه ای زد و گلی لرزان در جامی شیشه ای ظاهر شد. گیج اطرافشو نگاه کرد و گفت (صداش اکو می شد) من کجام؟ اینجا کجاست؟ به آسمون نگاه کردمو گفتم seriously؟ و رو به گله گفتم شما؟ گفت واه واه من گل سرخم، من آن گلبرگ مغرورم که ... سرفه ای کردو ادامه داد تو دیگه چی هستی؟ بی ادب بود، اما تادهنشو باز کرد دوزاریم افتاد که اوه اوه، این دلبر شازده کوچولوه که افتاده بیخ ریش ما. خلاصه گفتم مثل اینکه اشکالی در کارای اداریش پیش اومده، من چیز دیگه ای تقاضا کرده بودم (و نگاه خشمگینی به آسمون انداختم) ولی کاغذ نوشته بودن که جنس خریداری شده پس گرفته نمی شود. So، باید با هم بسوزیمو بسازیم، پشت چشمی اومدو روشو اونور کرد. 

به این ترتیب بعد از نه سال کوهنوردی به گیاه نگری! رو آوردم. زمانیکه به بلندی ها سفر می کنید هیچ چیز زیباتر از گل کوچولویی نیست که بهتون چشمک میزنه و براتون خودش رو لوس میکنه متاسفانه. گل هایی که در ارتفاعات میبینید حتی ریزترین هاشون و مخصوصا ریزترین هاشون به قدری زیبا هستند که دقیقا گویی خدا به شما فرزند زیبایی عطا کرده باشه. گل هایی که به عنوان مشتی نمونه خروار در ادامه اومده به ترتیب از بالا به پایین بهارک گل درشت، صخره دری، سرفیلی، اسپرس کوهی، کیسه چوپان و دم عقربی نامیده میشه.

بهارک صخره زیصخره دریسرفیلیاسپرس کوهیکیسه چوپاندم عقربی

۱۷ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
توت