میشه پارسال بهار دسته جمعی رفته باشی زیارت یا میشه بشینی خونه و از دریچۀ کوچیک و به شدت دیسadventurous (الکی، این چه کلمه ایه آخه؟ مقصود متضاد ادونچر هست) پارکهای شهر کثیفت بیداری زمینو طبیعت و اینا رو خط ببری. این همه سال عمر گذاشتم رو عمر و از کنار فصل ها گذشتم و تنها کاری که کردم این بود که به کوه ها خیره بشم و آه بکشم، آخه اینم شد کار؟ از پارکهای این شهر کثیف، این شهر گناه و تعدای صفات سیاه دیگه گریختم و مطالعشون نکردم، در حالی که nature is wild and calling even from your tiny crowded parks، به این صورت:

muscari یا کلاغک


کلاغک هایی که تیر خورده بوده و مرده بوده+ یک عدد علف قناری یا stellaria+انگشت وی به عنوان واحد اندازه


مشک بُِن یا سیزاب یا veronica persica همون گلای آبی ریزی که لای درزو دورز پیاده رو در میان، جزو اولین قراولای بهار


یه گونه ورونیکای دیگه، ریزتره و کرک و پشمیه، برگاش فرق می کنه و رنگ آبی ملایمتری داره


فرفیون یا euphorbia در حال بارگذاری (هنوز برگاش لوله و تو بقچه اس و به اوج شکوفاییش نرسیده)


فرفیون در اوج شکوه و خودنمایی


پیاده رویی که نمیدونست با رویش ناگزیر جوونه ها چه کنه